دولت نقدپذیر و سیصدمیلیارد مفقود در شهرداری تهران

از برکات دولت مهرورز فراموش کردن هر آنچه است که تاکنون به مردم قول داده است..از وعده آوردن نفت بر سر سفره های مردم که احمدی نژاد به صراحتا نوار سخنرانی خود را نفی کرد و روزنامه شرق را به دروغگویی متهم کرد..از هاله نورانی که فیلم آن همه جا موجود است و احمدی نژاد می گوید:من خبر ندارم و روزنامه ها در مورد آن یک چیزهایی نوشته اند!!! اکنون کسی نیست به آقای احمدی نژاد بگوید کمی به گذشته خود بازگردید تا ببینید به مردم چه گفته اید؟؟کمی از دروغهای شاخدار و عجیبی که هر روز به ملت تحویل می دهید بکاهید جالب اینجاست که نه تنها شخص رئیس دولت بلکه تمامی همراهان ایشان نیز سعی در ربودن گوی سبقت از ایشان را دارند.وقتی خبر را می خوانی بعد با خود می اندیشی که آیا کسی هم در این جامعه می اندیشد که چه بیان می شود یا همچون بزاخفش!! فقط اخبار را می خواند.. اکنون بار دیگر دولت مهرورز یکی دیگر از جنبه های اسلامی !!! خود را به نمایش گذاشته است..هنوز یادم نرفته که احمدی نژاد گفته بود:انتقاد کنید، جایزه بگیرید!!!خوشبختانه دولت در این زمینه سنگ تمام گذاشته وجایزه خویش را توسط شخص سخنگوی دولت به روزنامه نگاران و خبرنگاران داده است!!..لابد فردا آقای مرتضوی بیچاره ای را با عنوان تخریب چهره رئیس جمهور محبوب!! چند ماهی به زندان رهنمون خواهد کرد و باز روز از نو و روزی از نو.نمی دانم شخص سخنگوی دولت با چه جراتی و با چه منطقی اقدام به این امر کرده است؟؟!!..آیا پاسخ دادن به هزینه های مفقود شده در شهرداری تهران ارتباطی با اتهام سرقت و دزدی و کلاهبرداری رئیس جمهور دارد؟هنوز هیچ خبرنگاری این اتهام را به شخص رئیس دولت نزده ایشان کاسه از آش داغ تر خبرنگاران و روزنامه نگاران را متهم می کند.. پاسخ من به آقای الهام اینست:اگر شخص رئیس جمهور جرات پاسخگویی ندارد و نمی تواند برای هزینه های خرج شده سندی راارائه کند حداقل سکوت پیشه کند و های و هوی نکند که خبرنگاران چنین بلایی به سرم آورده اند.ابتدا بیندیشید که از چه می خواهید شکایت کنید سپس شکایت کنید به قول مسعود بهنود چقدر این جمله استاد همایی زیباست که:

زنبور اگر نیش می زند عسلی هم دارد، اما اين پشه چه می گويد که به اين نازک تنی که به بادی بندست، مدام هم نیش می زند و هم خون می مکد.

اكبر محمدي را چه كسي كشت؟؟

شايد بر همگان واضح و روشن باشد كه چه كس يا كساني در قتل اكبرمحمدي دخيل بوده اند.. اما به باور نگارنده عوامل كليدي و حياتي مرگ وي خود سيري دارد كه به اين راحتي ها نمي توان از آن گذر نمود..بياييد برگرديم به تاريخ..به تيرماه 78 كه اكبر محمدي ها فرياد تظلم و آزاديخواهي دانشجويان را به سراسر دنيا رساندند..آن زمان خاتمي بودوحلقه سر به مهر ياران دانشجو..از آنجا كه خاتمي فاي به عهد را فراموش كرد ياران در ميان انبوه گرگان درنده تنها ماندند.. مشخص بود كه چه بر روزشان مي آيد..خاتمي سكوت را برگزيد وهمان شد كه همه زير لب مي گفتند مي شود..سخنم با شماست.. آقاي خاتمي..شما هم در مرگ اكبر بي تقصير نيستيد.. اين گونه دانشجويان را به جلو فرستاديد و خود پا پس كشيديد...در زمره آنان كه اكبر را كشتندبايد نام شما را هم نوشت